سفارش تبلیغ
صبا ویژن

«باستی ‌هیلز» لواسان: عشق و نفرت آمریکایی


 

  • «باستی ‌هیلز» لواسان: عشق و نفرت آمریکایی

    «بِوِرلی هیلز»، نام شهری در اطراف لوس آنجلس آمریکاست و شبیه‌ترین نام به «باستی هیلز» است، تصاویر اینترنتی از ویلاهای باستی هیلز و بورلی هیلز را با هم مقایسه می‌کردم (به شرط صحت تصاویر باستی هیلز) و آشکار بود که معماری حاکم بر دو منطقه بسیار شبیه است اگرچه یکی در ایران و دیگری در آمریکا، دو کشوری که چهل سال است با یکدیگر روابط خصمانه‌ای داشته‌اند. احوال ساکنان دو منطقه نیز آن‌چنان که وصف شده، کم و بیش یکسان است.

    تصورم این است که باستی هیلز و بِوِرلی هیلز، به شکلی تناقض‌آمیز، شباهت‌هایی بسیار مهم‌تر و عمیق‌تر از شباهت نام‌ها، و هم‌زمان تفاوت‌هایی بسیار بزرگ را نشان می‌دهند که اصلاً نباید در سایه شباهت معماری و سبک زندگی احتمالاً مشابه رایج در این دو منطقه، آن‌ها را فراموش کرد.

    بورلی هیلز با ویلاها، خیابان‌های منحصر به فرد، باغ‌ها و فضای سبز و بقیه مشخصات‌اش، نمودی از رؤیای آمریکایی است. ترکیب واژه «باستی» که ظاهراً نام سنتی منطقه یا خیابانی در لواسان بوده است با واژه انگلیسی «هیلز»، ابداً تصادفی نیست بلکه بروز جمعی رؤیایی آمریکایی‌شدن است. نمی‌دانم چند شهرک یا منطقه دیگر در جهان هست که با چنین ترکیبی و به تقلید از بورلی هیلز نام‌گذاری شده باشد.
    اگر بورلی هیلز نمودی از نابرابری و ستایش دنیاگرایی است، باستی‌ هیلز هم همین تصویر را به جامعه ارائه می‌کند. این تفاوت مهم اما پابرجاست که باستی هیلز در دل ایدئولوژیک‌ترین نظام سیاسی ضد سرمایه‌داری آمریکایی روییده؛ جایی که عدالت بیش از هر مفهوم دیگری دست‌مالی شده است.

    باستی‌ هیلز و بورلی هیلز تمایزهایی را نیز عمیقاً آشکار می‌کنند. بورلی هیلز اگرچه نمود نابرابری و دنیاگرایی، اما محصول سرمایه‌داری بازار، عدم مداخله دولت در بازار، کارآفرینی، صنایع نوآور فناوری‌های خلاق، و سلبریتی‌هایی است که از دل صنعت فرهنگ بازارگراست.

    باستی هیلز لواسان در مقابل محصول سرمایه‌داری دولتی، مداخله شدید دولت در بازار، سرکوب فناوری، نابودی خلاقیت، توزیع رانت، سوداگری املاک، و مولود اقتصادی است که میانگین رشد اقتصادی یک دهه اخیر آن منفی یا نزدیک به صفر است.

    باستی هیلز به‌واقع دم خروس همه تناقض‌هایی است که حکمرانی را در بر گرفته است. باستی هیلز لواسان، یک سویه درون‌مایه آمریکایی سازی حکمرانی (یعنی نظام اقتصادی مولد رانت، نابرابری، دنیاگرایی) و هم‌زمان سویه دیگری از غیرآمریکایی بودن (ناتوانی در حمایت از فناوری، کارآفرینی و خلاقیت غیررانتی؛ و عدم مداخله فسادآمیز در بازار) را به شکل متناقضی در هم می‌آمیزد.

    باستی هیلز اگرچه گفته می‌شود فقط شامل 37 ویلاست، اما نمودی از مصرف‌گرایی، باشکوه‌سازی، تن‌آسایی و پولی‌شدن آمریکایی، و به‌واقع بروزی از ناخودآگاه آمریکایی‌زده پرورش‌یافته در جامعه و سیاست دینی ایرانی است که ساختارهای رانتی اقتصاد مقوّم آن هستند.

    باستی هیلز، تابلویی از رابطه عشق و نفرت سیاست، اقتصاد و جامعه ایرانی در تقابل با رؤیای آمریکایی است. باستی هیلز یک حادثه  استثنایی نیست که جدا از فرایندهای جاری سیاست و اقتصاد ایرانی، توسط عده‌ای خاص، خلق شده باشد. باستی هیلز تابلوی از ناخودآگاه، آرزوها و امیال، فرایندهای توزیع ثروت، سازوکارهای اعمال/نقض قانون و ده‌ها رویه جاری در کشور است.

    باستی هیلز سویه دیگری حاشیه‌نشینی و فقر در اطراف شهرهاست؛ تجلی بیرونی ساختار بودجه و یارانه‌های پنهان؛ و مجسمه‌ای از ریای سیستماتیک آمیخته در تار و پود سیاست است. بزرگ‌ترین اشتباه آن است که باستی هیلز از واقعیتی ساختاری جامعه‌شناختی، سیاسی و از جنس حکمرانی، به جاه‌طلبی و دنیاخواهی چند سوپرثروتمند تقلیل داده شود که اکنون با یک دستور قضایی درهای قلعه‌شان به روی عدالت و مردم‌خواهی گشوده شده است.

    * عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

    * منتشر شده در کانال تلگرامی نویسنده